به گزارش مشرق، رسیدگی به این پرونده از مرداد سال ۹۹ با انتقال پیکر نیمه جان مرد جوانی بهنام سجاد به بیمارستان آغاز شد. وی که از ناحیه شکم و سینه با چاقو زخمی شده بود، ساعاتی بعد فوت کرد. در ادامه مأموران تحقیقاتشان را آغاز کردند و به این نتیجه رسیدند که مقتول معتاد بوده و از چند ماه پیش از همسر و فرزندش جدا شده و شبها در یکی از بوستانهای جنوبی تهران میخوابیده است.
پس از آن مأموران به سراغ نگهبان پارک رفتند و او در بازجویی گفت: آن شب در کیوسک نگهبانی نشسته بودم که متوجه شدم سجاد را با چاقو زدهاند بلافاصله خودم را به او رساندم و او به سختی گفت که مرد جوانی او را با چاقو زده و بعد هم بیهوش شد. من همان موقع جوان مشکوکی را دیدم که لباس سفید برتن داشت و تا من را دید بسرعت متواری شد.
مأموران پلیس به تحقیق از سایر شاهدان پرداختند و با اطلاعاتی که به دست آمد مرد جوانی به نام سهراب را شناسایی و بازداشت کردند.
در ادامه سهراب 36ساله به قتل اشتباهی مرد معتاد اعتراف کرد و گفت: برادرم معتاد است و خانوادهام را خیلی اذیت میکند. او بارها اسباب و اثاثیه خانه پدریام را فروخته و خرج مواد مخدر کرده بود. از رفتارهایش خسته شده بودیم و قصد داشتم آن شب او را در پارک بکشم. وقتی به پارک رفتم مرد معتادی را دیدم که شبیه برادرم بود و روی صورتش پارچهای انداخته بود و خواب بود. در همان حالت با چاقو یک ضربه به شکم و سینهاش زدم که پارچه از روی صورتش افتاد و در کمال ناباوری دیدم که فرد دیگری را به اشتباه زده ام. همان موقع فرار کردم. اما اهالی محل که شاهد ماجرا بودند مرا به پلیس لو دادند. با اعترافهای این مرد و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و سپس سهراب به جایگاه رفت و گفت: باور کنید من اصلاً مقتول را نمیشناختم و خصومتی هم با او نداشتم. من اشتباهی او را کشتم. حالا شرمنده خانواده قربانی شدهام.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند.